شهدا سال 64 -زندگینامه شهید سید امید سیدموسوی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد سيد اميد سيدموسوي »
ای از قافله ماندگان! بیائید همسفر باد صباد شویم و همپای او به دیار شهیدان سفر کنیم. یک بار دیگر به تماشای شقایقهای پرپر گلستان ایران زمین بنشینیم و لابه لای گلبرگهای آنها، سرگذشتشان را مرور کنیم. به سراغ لاله در خون تپیده، سید امید سیدموسوی برویم که گل وجودش 10/11/1346 در روستای برجمقامِ بوشهر، میان خانوادهای مسلمان و متدین شکوفا شد. پدر و مادر او از خطه شهیدپرور نیریز بودند و بنا به موقعیت شغلی پدر ـ...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد سيد اميد سيدموسوي »
ای از قافله ماندگان! بیائید همسفر باد صباد شویم و همپای او به دیار شهیدان سفر کنیم. یک بار دیگر به تماشای شقایقهای پرپر گلستان ایران زمین بنشینیم و لابه لای گلبرگهای آنها، سرگذشتشان را مرور کنیم. به سراغ لاله در خون تپیده، سید امید سیدموسوی برویم که گل وجودش 10/11/1346 در روستای برجمقامِ بوشهر، میان خانوادهای مسلمان و متدین شکوفا شد. پدر و مادر او از خطه شهیدپرور نیریز بودند و بنا به موقعیت شغلی پدر ـ...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید علی اکبر ابراهیم اکبرزاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهید علی اکبر ابراهیم اکبرزاده »
آنانکه در میدان مبارزه با دو بال علم و جهاد به پرواز درآمدند و با خون خود گفتههایشان را به منصه ظهور رساندند، آنانکه قیام در مقابل ظالم را عین حیات دانستند، قابل ستایش و تمجیدند. ولی با کدامین زبان میشود آنها را ستود؟ و یا کدامین کلمات قادر به تمجید از آنهاست؟ معلم شهید علی اکبر ابراهیم اکبرزاده فرزند محمد، در تاریخ 5/6/ 1337 متولد شد و با آمدنش شادی را برای خانواده به همراه آورد. به عشق...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهید علی اکبر ابراهیم اکبرزاده »
آنانکه در میدان مبارزه با دو بال علم و جهاد به پرواز درآمدند و با خون خود گفتههایشان را به منصه ظهور رساندند، آنانکه قیام در مقابل ظالم را عین حیات دانستند، قابل ستایش و تمجیدند. ولی با کدامین زبان میشود آنها را ستود؟ و یا کدامین کلمات قادر به تمجید از آنهاست؟ معلم شهید علی اکبر ابراهیم اکبرزاده فرزند محمد، در تاریخ 5/6/ 1337 متولد شد و با آمدنش شادی را برای خانواده به همراه آورد. به عشق...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید علی اکبر خازن
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد علي اکبر خازن »
هر یک از یاران سفرکرده را داستانی است شنیدنی. داستان علیاکبر که شهادت را باب سعادت دانست و مشتاقانه بهسوی آن رفت، مخصوص به خود است. او که دهم مهرماه ۱۳۳۳، در شهرستان نیریز و میان خانوادهای متدین و مذهبی چشم به جهان گشود و راه زندگی را در پیش گرفت. دوره ابتدایی را در دبستان طباطبایی گذراند. برای ادامه تحصیل راهی دبیرستان امام خمینی شد و توانست با موفقیت مدرک پایان دوره متوسطه (دیپلم) را دریافت کند....
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد علي اکبر خازن »
هر یک از یاران سفرکرده را داستانی است شنیدنی. داستان علیاکبر که شهادت را باب سعادت دانست و مشتاقانه بهسوی آن رفت، مخصوص به خود است. او که دهم مهرماه ۱۳۳۳، در شهرستان نیریز و میان خانوادهای متدین و مذهبی چشم به جهان گشود و راه زندگی را در پیش گرفت. دوره ابتدایی را در دبستان طباطبایی گذراند. برای ادامه تحصیل راهی دبیرستان امام خمینی شد و توانست با موفقیت مدرک پایان دوره متوسطه (دیپلم) را دریافت کند....
شهدا سال 62 -زندگینامه شهید اسماعیل دهقان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهید اسماعیل دهقان »
گوئی از این جهان پر فریب، به تنگ آمده بودندکه در سنین جوانی آواز هجرت را سر دادند و راه آسمانها را در پیش گرفته و به جمع ملکوتیان پیوستند. در اولین روز اردیبهشت ماه سال 1344، در شهرستان نیریز، غنچههای بهاری همراه با آواز بلبلان به استقبال اسماعیل آمدند و رسیدن اورا به مادرش تبریک و تهنیت گفتند. هنوز جست و خیزهای کودکانه را با همسالان خود در کوچه و باغهای شهر تجربه نکرده بود که بیماری سختی،...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهید اسماعیل دهقان »
گوئی از این جهان پر فریب، به تنگ آمده بودندکه در سنین جوانی آواز هجرت را سر دادند و راه آسمانها را در پیش گرفته و به جمع ملکوتیان پیوستند. در اولین روز اردیبهشت ماه سال 1344، در شهرستان نیریز، غنچههای بهاری همراه با آواز بلبلان به استقبال اسماعیل آمدند و رسیدن اورا به مادرش تبریک و تهنیت گفتند. هنوز جست و خیزهای کودکانه را با همسالان خود در کوچه و باغهای شهر تجربه نکرده بود که بیماری سختی،...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید محمد قاسم دهقان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
بیشک شهیدان کوچههای زلال آسمان را میشناختند و عطرش را حس میکردند که سبکبال خرامیدند و رفتند. ۱۳۳۵/۷/۱ در شهرستان نیریز کودکی چشم به جهان گشود که او را «محمدقاسم» نام نهادند. این کودک تحت پرورش پدر و مادر مهربان خود قرار گرفت تا به سن تحصیل رسید. دوران تحصیل را در شهرستان نیریز در مدرسه فرهمندی تا کلاس ششم ابتدایی نظام قدیم به تحصیل پرداخت. سه سال اول متوسطه را در دبیرستان شعله گذراند و سپس ترک تحصیل...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
بیشک شهیدان کوچههای زلال آسمان را میشناختند و عطرش را حس میکردند که سبکبال خرامیدند و رفتند. ۱۳۳۵/۷/۱ در شهرستان نیریز کودکی چشم به جهان گشود که او را «محمدقاسم» نام نهادند. این کودک تحت پرورش پدر و مادر مهربان خود قرار گرفت تا به سن تحصیل رسید. دوران تحصیل را در شهرستان نیریز در مدرسه فرهمندی تا کلاس ششم ابتدایی نظام قدیم به تحصیل پرداخت. سه سال اول متوسطه را در دبیرستان شعله گذراند و سپس ترک تحصیل...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید حسین شعبانپور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد حسين شعبانپور »
آن زمان که اسلحه بر زمین افتاده شهیدی را بدوش گرفته بود و با گامهای مصمم، بهسوی دشمن حرکت میکرد؛ تمام فرشتگان در مقابلش به سجده افتاده بودند و بر تقّربش به آستان الهی غبطه میخوردند. حسین نیز از آن قبیله بود که ۱۳۴۱/۳/۱ در خانوادهای مذهبی در شهرستان نیریز، چشم بر طراوت سبز بهاری باز کرد و با رایحه وجودش خانه را عطرآگین نمود. از اینسان او را حسین نامیدند که در آینده به راهی برود که...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد حسين شعبانپور »
آن زمان که اسلحه بر زمین افتاده شهیدی را بدوش گرفته بود و با گامهای مصمم، بهسوی دشمن حرکت میکرد؛ تمام فرشتگان در مقابلش به سجده افتاده بودند و بر تقّربش به آستان الهی غبطه میخوردند. حسین نیز از آن قبیله بود که ۱۳۴۱/۳/۱ در خانوادهای مذهبی در شهرستان نیریز، چشم بر طراوت سبز بهاری باز کرد و با رایحه وجودش خانه را عطرآگین نمود. از اینسان او را حسین نامیدند که در آینده به راهی برود که...
شهدا سال 59 -زندگینامه شهید شاهپور امینی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
دستهای مهربان و ترک خوردهاش از کار کشاورزی، تفسیر کننده صبر و بردباری او بود، او که در 10/3/1340 در شهرستان نیریز، بخش آباده طشک، شهر آباده، در خانوادهای مذهبی و زحمتکش چشم به جهان گشود. پس از گذراندن ساعات خوش و تلخ روزگار، برای کسب علم وارد دبستان هجرت شد. دوره راهنمائی را در مدرسه ابنسینای بخش آباده طشک در سال 1350با موفقیت به پایان رساند. فقر مالی و مشکلات اقتصادی، وادارش کرد تا علیرغم میل باطنی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
دستهای مهربان و ترک خوردهاش از کار کشاورزی، تفسیر کننده صبر و بردباری او بود، او که در 10/3/1340 در شهرستان نیریز، بخش آباده طشک، شهر آباده، در خانوادهای مذهبی و زحمتکش چشم به جهان گشود. پس از گذراندن ساعات خوش و تلخ روزگار، برای کسب علم وارد دبستان هجرت شد. دوره راهنمائی را در مدرسه ابنسینای بخش آباده طشک در سال 1350با موفقیت به پایان رساند. فقر مالی و مشکلات اقتصادی، وادارش کرد تا علیرغم میل باطنی...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید اکبر بیگی نژاد
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهید اکبر بیگی نژاد »
گذشتگان ما از حنظله فقط نامی شنیده بودند و قصه گذشتن از تازه عروس و... اما خدا خواست که ما در عصر امام خمینی(ره) حنظلهها را به چشم خود ببنیم و از این پس داستان آنها را با باور بخوانیم. از این قبیله، علیاکبر بیگینژاد را که در اردبیهشت سال 1343 در خانوادهای مذهبی و متدین، در روستای مشکان بدنیا آمد، میتوانیم برای فرزندانمان الگو معرفی کنیم. او که تحصیلات دوره ابتدایی را در دبستان شهید آیت (ششم...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهید اکبر بیگی نژاد »
گذشتگان ما از حنظله فقط نامی شنیده بودند و قصه گذشتن از تازه عروس و... اما خدا خواست که ما در عصر امام خمینی(ره) حنظلهها را به چشم خود ببنیم و از این پس داستان آنها را با باور بخوانیم. از این قبیله، علیاکبر بیگینژاد را که در اردبیهشت سال 1343 در خانوادهای مذهبی و متدین، در روستای مشکان بدنیا آمد، میتوانیم برای فرزندانمان الگو معرفی کنیم. او که تحصیلات دوره ابتدایی را در دبستان شهید آیت (ششم...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید حمید داوودی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد حميد داوودي »
از کدامین وادی عشق بودند؟ آنان که بیپروا بر شعلههای شمع زدند و بال و پر را سوخته و خاکستر در دامان شمع پسندیدند. آنان که باد صباد خاکستر وجودشان را در هرکوی و برزنی پراکند، تا قاعدین چشم باز کنند و رسم زندگی کردن بیاموزند. عبد الحمید داوودی از تیره همان پروانگان بال سوخته بود که در 1344/6/24 در شهرستان نیریز، با گریه خود شادمانی و طراوت را میان خانواده مذهبی و متدین خود به ارمغان آورد....
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد حميد داوودي »
از کدامین وادی عشق بودند؟ آنان که بیپروا بر شعلههای شمع زدند و بال و پر را سوخته و خاکستر در دامان شمع پسندیدند. آنان که باد صباد خاکستر وجودشان را در هرکوی و برزنی پراکند، تا قاعدین چشم باز کنند و رسم زندگی کردن بیاموزند. عبد الحمید داوودی از تیره همان پروانگان بال سوخته بود که در 1344/6/24 در شهرستان نیریز، با گریه خود شادمانی و طراوت را میان خانواده مذهبی و متدین خود به ارمغان آورد....
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید منصور جلوداری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد منصور جلوداري »
گفتن و نوشتن از کسی که مستی از باده عشق، اورا به وادی مجنون کشانده بود، کاری است بس مشکل. اما به قول مولوی: آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید محمدرضا سال 1344 در شهر نیریز در خانوادهای دیندار دیده به جهان گشود. عشق حضرت مصطفی(ص) و رضایت از خدا که چنین گلی را به گلستان آنها هدیه نموده است، سبب شد تا اورا محمدرضا بنامند. از سنین کودکی اورا با معارف ناب...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد منصور جلوداري »
گفتن و نوشتن از کسی که مستی از باده عشق، اورا به وادی مجنون کشانده بود، کاری است بس مشکل. اما به قول مولوی: آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید محمدرضا سال 1344 در شهر نیریز در خانوادهای دیندار دیده به جهان گشود. عشق حضرت مصطفی(ص) و رضایت از خدا که چنین گلی را به گلستان آنها هدیه نموده است، سبب شد تا اورا محمدرضا بنامند. از سنین کودکی اورا با معارف ناب...